کارهای مانده
کوهی
از کارهای انجام نشده
دست به کار میشوم
با
عقب انداختنشان!
شک میکنم
شک میکنم به پنجره
شک میکنم به نور
شک میکنم به منظره
شک میکنم به دور
شک میکنم به فلسفۀ مرگ یا حضور
شک میکنم به گلدان
شک میکنم به گل
شک میکنم به عشق
-که در من دوباره شد-
شک میکنم به آینه
شک میکنم به خود
شک میکنم به صندلی
شک میکنم به میز
شک میکنم به خاطرهای روشن و تمیز
شک میکنم به همچنان
شک میکنم به نیز
شک پخش میشود
بر قاب عکس دنیا
مانند یک ترک
دنیا چرا شکسته، چرا پیر؟
شک میکنم به شک!